بررسی بازی Greedfall
آشنایی با بازی Greedfall
شما برای اینکه بتوانید یک شخصیت را از همان ابتدا اونجور که دلتان میخواهد اداره کنید، و پیشرفتش را دنبال نمایید، میبایست بازی های نقش آفرینی را تجربه کنید، متاسفانه این چنین بازی ها در ایران به دلیل عدم تسلّط به زبان انگلیسی و نبود پشتیبانی از زبان فارسی برای درک بهتر، علاقه مندان کمتری را نسبت به خود دارند، با این همه بازیهای نقش آفرینی، نقش مهمی را در صنعت بازی های ویدئویی ایفا میکنند بطوریکه مجموعه بازی The Witcher، ساخته سیدی پراجکت رد توانست درکنار فروش میلیونی، تحسین منتقدان را نیز به همراه داشته باشد، استقبال از چنین بازی های بزرگی سبب توسعه بازی های مشابه آن نیز میشود همانند گرید فال که محصولی شبیه The Witcher میباشد و از طرف دیگر میخواهد که تجربه ای قابل قبول برای بازیکنانش را رقم بزند.
گریدفال، مجموعه ای از داستان ها از قبیل: داستان بیماری، داستان کودکی که از خانواده اش دور شده،داستان یک دکتر تقلبی! میباشد که روایت ها را در گروه های مختلف بازگو میکند، جایی که شما باید بهعنوان یک دیپلمات با سیاست گاهی حقیقت را بگویید یا دشمنی را به جان بخرید و یا با دروغ هدیهای دریافت کنید، البته هر دروغ تاوانی دارد که باید از قبل خودتان را برای آن آماده سازید، شما برای داشتن یک بازی بی نقص باید به یکی از زبان هایی که بازی از آنها پشتیبانی میکند، تسلّط داشته باشید، داستان سرایی در این بازی جدای از دیالوگ های پر از رمر و رازش، در چند فاز روایت میشود همچنین ماموریت هایی اصلی که در تلاشند تا روایتی را بازگو کنند، در واقع ماموریت های فرعی میباشند که گذشته هر یک از شخصیت ها را آشکار مینمایند.
گریدفال روایت کننده یک جزیره خیالی به نام Teer Fradee است که پس از شیوع بیماری ناشناخته در شهر «سرین»، شخصیت اصلی داستان که یک دیپلمات از خاندان دی ساردِ (De Sardet) است، مجبور میشود تا بهدنبال راهحل درمان بیماری، به جزیرهای به نام Teer Fradee سفر کند، این سفر با وجود پستی و بلندی ها، توانسته با گنجاندن انپیسی های مختلف، بازیکنان را در ماجراجویی پرگفتگویی وارد نماید، گریدفال سعی دارد علاوه بر برقراری توازن بین گیم پلی، اکشن و مبارزه، با داستانسرایی خاص خودش انتخابهای گوناگونی را پیشروی بازیکنان قرار دهد، حضور انواع و اقسام افراد از گروههای متفاوت که هرکدام خواستههایی در راستای فرهنگ و روابطشان دارند، باعث شده است تا در ماجراجویی دی سارد همواره تلاش کنید تا تعادل را میان گروهها یا به اصطلاح فکشنها برقرار سازید.
داستان گریدفال پیرامون بیماری مهلکی روایت میشود که باعث مرگ بسیاری از افراد شده است.
استودیو فرانسوی اسپایدرز توانسته داستان بازی را در 3 شاخه: ماموریت های اصلی، ماموریت های فرعی و درخواستهایی که افراد گروه شما دارند، بازگو کند، با ورود به جزیره Teer Fradee، کنستانتین دی ارسه، پسر عموی دی سارد وظیفه اداره شهر «نیو سرین» را برای رفع مشکلات گروهها و مدیریت جزیره برعهده میگیرد، گریدفال روایتی آرام بهویژه در ابتدای آغاز بازی دارد، پیش درآمد بازی نزدیک به سه ساعت شما را با برخی شخصیتهای کلیدی آشنا میکند، جایی که میتوانید بدون انجام برخی مأموریتهای جانبی مراحل را به اتمام برسانید و سوار بر کشتی گروه Nautها به سمت جزیره تییر فردی حرکت نمایید، خط داستانی بازی از آشنایی شما با هریک از ۶ گروه آغاز میگردد و به مرور باید با دیپلماسی، مشکلات هرکدام از آنها را رفع کنید و با سیاست، پشتیبانی این گروهها را بهدست بگیرید.
اسپایدرز توانسته روایت داستانی را بصورت پیوسته و با نقطه عطف های مختلف د پایان های متفاوت رقم بزند، هرچند گریدفال در حد بازی های شناخته شده نقش آفرینی ویچر یا الدر اسکرول نیست، امّا توانست در جایگاه خود موفّق عمل کند، این بازی که در 6 گروه مختلف مذهبی تلیم، بریج الاینس ها، ساکنین بومی جزیره، کانگریگیشنهای تاجر،کوین گاردهای نگهبان و نوت ها که نوعی دریادار هستند و هر کدام گذشته ای گره به هم خورده دارند و باعث نبردها یا رفاقتهای متفاوتی میان آنها شده است، برای مثال میتوان به بریج الاینسها نسبت به سایر گروهها در جنگ مستقیم با افراد بومی جزیره اشاره کرد، از سوی دیگر تلیمها که سعی دارند با سیاست، ارتباطی متعادل را با بومیهای جزیره برقرار کنند، همین شباهت ها سبب میشود تا بازی در فازهای مختلف گاهی شما را شوکه کند.
جدا از داستان چندلایه بازی، این دیالوگ ها آنچنان سرگرم کننده است که به پیشروی بازیکن ضربه میزند و با توّجه به اهمیّت موضوع سیاست، میتوان گفت که ما هیچ گونه شاهد گفتگوهای حاوی طنز در ویچر 3 نبوده ایم و نیستیم، بدین ترتیب صحبت های طولانی در بازی از هر جذابیتی خالی هستند و ما به ندرت میتوانیم برخی از این جذابیت ها را مشاهده کنیم، از سوی دیگرتداوم گفتگوهای خشک بازی، مانعی جدّی برای همذاتپنداری با شخصیتهای بازی به حساب می آید و متاسفانه گریدفال نتوانسته از بعد شخصیت پردازی آنطور که باید شخصیتهایی ماندگار رو خلق و معرفی نماید، بدین ترتیب محصولی است که تمرکز ویژهای روی گفتگوها دارد، امّا نمیتواند از پتانسیل آن برای داستانسرایی بهیاد ماندنی استفاده کند.
از جمله نقاط قوّت بازی، همراهی شخصیت های مختلف در تیمی سه نفره است بدین ترتیب، در هر لحظه از بازی حتماً دو شخصیت از 5 شخصیت قابل انتخاب را با خود داشته باشید، علاوه بر کمکی که شخصیت ها در مبارزات میکنند، دخالت های هر یک از این شخصیت ها در گفتگوی دی سارد با ان پی سی ها یکی دیگر از نقاط قوّت به حساب می آید.
پتروس از گروه تلیم با صحبت های سنجیده خود همیشه دی سارد را نصیحت میکند و یا افرا از گروه الاینسها بیشتر با بینش قدرتمند خود میتواند به شما در شناسایی دلیل مرگ افراد مختلف تنها با نگاه کردن به جسد آنها کمک کند، این موضوع در مورد وسکو از گروه Naut، کورت از گروه Coin Guard و سیورا از گروه نیتیو یا همان بومیهای جزیره نیز صدقیت دارد و هرکدام بسته به فرهنگ و پیشینه گروهی که در آن بودهاند، در گفتگوها تاثیر مثبت یا منفی میگذارند، به همین دلیل میتوان هر یک از شخصیت های دی سارد را یکی از فکشن های بازی دانست، به همین ترتیب بر اساس جنگ خونبار میان بریج الاینس ها و بومی های جزیره باید گفت که قبل از هر ماموریت باید بر روی انتخاب شخصیتهای تیمتان دقت لازم را به کار ببرید.
فارغ از دیالوگهایی که انتخاب میکنید انتخاب هرکدام از همراهان، در نتیجه نهایی مأموریت تأثیرگذار است.
حضور شخصیت ها در بازی فقط به مبارزه برنمیگردد بلکه هر کدام از آنها که در جریان بازی هستند و از دی سارد درخواست کمک میکنند که البته سبب برملا شدن پیشینهی شخصیت ها و آشنایی بهتر با هر یک از آنها میشود، نکته دیگر اینکه ناتوانی سازندگان این بازی باعث کمرنگ شدن جذابیت بازی شده و نمیتواند به خوبی شخصیت پردازی را با تمام پتانسیلش نشان دهد، امّا با این حال توانسته سازو کارگیمپلی را در ارتقاء توانایی دی سارد با تاثیر این ارتقاء در دیالوگها به خوبی پیاده کند، اگر کاربران تمرکز خودشان را تنها روی توانایی های بدنی دی سارد بگذارند و توجّهی به مهارت های گفتگوی این شخصیت نداشته باشند، با خیلی از مشکلات رو به رو خواهند شد و نمیتوانند ان پی سیها را برای کمک کردن به خودشان راضی نگه دارند.
شما میتوانید با افزایش سطح سه ویژگی دی سارد از جمله: استعداد، جنبههای شخصیتی و مهارتها را ارتقاء دهید و با این کار ارتقاءیک مهارت را برای خود فراهم نمایید، باید بدانید که جنبههای شخصیتی و استعداد دی سارد تنها بعد از چند سطح افزایش، دردسترس قرار میگیرند، در نتیجه باید مراقب ارتقاء استعداد یا جنبههای شخصیتی باشید. گیمپلی گریدفال را میتوان ترکیبی از مبارزه، حل محدود پازلها، گفتوگو با اشخاص مختلف و ساخت آیتم و ارتقاء سلاحها دانست، استودیوی فرانسوی اسپایدرز با الهام از بازی ویچر هر یک از ویژگیهای بازی را به شکلی محدود در دسترس قرار داده است، برای مثال شما میتوانید با باز کردن صندوقها یا کشتن حیوانات و غارت جیب راهزنها، آیتمهای متنوعی را به دست بیاورید و از هر یک از آنها برای ساخت تله، دارو یا بمب استفاده نمایید، بازی در مجموع شامل سه کلاس جنگجو، تکتیکال و جادو میشود و هر یک از این کلاسها در شیوه مبارزه خاصی خبره هستند، بدین ترتیب با اینکه جادوگرها با استفاده از طلسمها و قدرت انگشتر، دشمنان را از پا در میآوردند، جنگجوها قدرت حمل این سلاحهای سنگین را دارند.
سادگی مبارزات بازی بزرگترین ناامیدی گریدفال است.
یکی از موضوعاتی که بسیار به گیم پلی بازی میتواند آسیب برساند، بحث طراحی ساده سازوکار مبارزات گریدفال میباشد که به شدّت مستعد تکراری شدن است، به شکلی که در زمان مبارزه تنها باید با جاخالی دادن، دفع کردن ضربات و حمله کردن، آن هم بهصورت متوالی با دشمنان مبارزه کنید و شاهد هیچگونه حملات ترکیبی برای تنوّع بخشیدن به مبارزات نباشید، البته باید گفت که تله، بمبها و قابلیت Fury برای وارد کردن حملات قدرتمند در بازی در دسترس قرار دارند و با استفاده از آنها میتوانید دشمنان خود را به طور راحتتری از بین ببرید، به دلیل ساده بودن شکل موجودات جزیره، باسها و راهزنها، پَتِرن به آسانی قادر خواهید بود که بر آنها تسلّط پیدا کنید، شاید بتوانیم این موضوع را برای دشمنان عادی قانعکننده بدانیم اما برای باسها نیز شاهد طراحی پترنهای تکراری و شدیداً ساده هستیم به شکلی که در ابتدای بازی نیز میتوانید برخی از آنها را بدون دردسر و با جاخالی دادن یا دفع به موقع حملات از میان بردارید.
بخشی از بازی که شامل مبارزات و مکانیزم مخفی کاری های گریدفالِ به شدّت ناامید کننده میباشد، این بازی در حال تلاش برای انجام فرستادن شما به ماموریت های مخفی است، دریغ از اینکه سازوکار مخفیکاری بازی به هیچ عنوان نمیتواند از پتانسل لازم استفاده کند، از دیگر ضعف های بازی میتوان به: کشتن حیوانات و دشمنان تنها با یک انیمیشن بسیار ساده، نداشتن هوش مصنوعی لازم دشمنان برای به چالش کشیدن شما، ایستادن ثابت و بدون تحّرک دشمنان، در واقع ماجراجویی گریدفال بهویژه در نقشههای متنوّعی که دارد محتوای زیادی را به شما ارائه نمیدهد و بیشتر اوقات زمانیکه به گوشهای از نقشه میروید، چیزی برای بهدست آوردن ندارید.
همانطور که میدانیدگریدفال یک بازی نقشآفرینی است و طبیعتاً وجود تنوّع در آیتمها یکی از نکات مهمی میباشد که باید به آن توّجه کرد، شما میتوانید سلاح های مختلف را در دسته های مختلف که بر اساس کلاس شخصیت خود، با رنگ مشخص میشوند را بدست بیاورید، برخی از این آیتمها با کشتن Nadiagها یا همان باسهای تییر فردی بهدست میآیند و برخی دیگر با بازکردن صندوقچهها، خوشبختانه با وجود شخصیسازی محدود چهره شخصیت در ابتدای بازی، شاهد حضور آیتمهای مختلف از زره، دستکش، شنل، کفش و گردنبد که تنها مناسب یک کلاس خاصند هستیم، باتوّجه به حضور پنج شخصیت همراه، حتی اگر خودتان قادر به استفاده از یک لباس خاص نباشید، میتوانید با پوشاندن آن برتن شخصیتهای دیگر آنها را در جریان مبارزه قویتر کنید و درنهایت آسانتر پیروز شوید،از طرفی دیگرگریدفال با دادن امکان ارتقاء، تجهیزات را با استفاده از آیتمهای جمعآوری شده در جریان بازی فراهم کرده است که بهلطف این ویژگی میتوانید طلسمها و آیتمهای مختلفی را برای افزایش قدرت تجهیزات خود استفاده نمایید.
با وجود محدودیت هایی که در سیستم کرفتینگ هست هنوز هم میتوانیم آن را کارآمد ارزیابی کنیم، بازی گریدفال در ارائه سازوکار مبارزه درخور یک بازی نقشآفرینی موفّق نبوده و با توّجه به وجود نمونههایی ارزشمندی که در بازی وجود دارد انتظار میرفت تا سازندگان عملکرد بهتری را در خلق یک مکانیزم گیمپلی به نمایش بگذارند، گیمپلی ۵۰ تا ۶۰ ساعتی گرید فال شامل اهداف اصلی، فرعی و مأموریتهای مختلف میشود و باید گفت اگر میخواهید در پایان هرچه بیشتر داستان را درک کنید، باید تمام این اهداف و مأموریتها را به پایان برسانید، ارتقاء شخصیت براساس تواناییهای بدنی یا ذهنی درنهایت تاثیر مستقیمی روی دیالوگها میگذارد که بر همین اساس سازندگان توانستهاند ارتباط مناسبی را میان گیمپلی و داستان بازی ایجاد کنند هرچند که ایرادات اشاره شده به قوّت خود باقی هستند.
حیوانات و محیط بازی طراحی زیبایی دارند و در جریان بازی میتوانید از تماشای آنها لذت ببرید
جلوههای بصری موجود در گریدفال تجربه این بازی را تاحدودی سرگرمکننده کرده است و این بیشتر بخاطر گرافیک زیبا به ویژه در زمینه نورپردازی آن میباشد، هرچند در محیطهای بسته شاهد ایراداتی در نورپردازی پنجرهها و بازتاب آن روی شخصیت دی سارد هستیم، امّا استودیوی اسپایدرز توانسته تا محصولی زیبا را توسعه و عرضه کند، از طرف دیگر چهره شخصیتها هرچند در بزنگاهها نمیتواند احساسات لازم برای همذات پنداری بازیکنان را به نمایش بگذارد، امّا در گفتگوهای معمول شاهد باگهای عجیب در چهره هیچ یک از شخصیتهای بازی نبودیم و میتوانیم برای کی استودیو در اندازه اسپایدرز، نتیجه نهایی را قابل قبول بدانیم.
انیمیشن حملات با سلاح هایی که دارند به طور زیبایی در کنار مدل سازی شخصیت ها طراحی شده اند، اما مشکلی که وجود دارد، یکی بخاطر نداشتن تنوّع آنها و دیگری تکراری شدن پترنهای حملات دشمنان بعد از پایان رساندن نیمی از بازی استّ با این حال هنوز هم شاهد میانپردههای هیجانانگیز در بازی هستیم و بهویژه اسپایدرز توانسته در طراحی محیط موفّق عمل کند، این موضوع البته با باگها و ایرادات مشخصی همراه است، بازی گرید فال به هیچ عنوان نمیتواند به یک اثر Open World تبدیل شود چرا که دیوارهای نامرئی بزرگترین و اعصاب خردکنترین مشکلات بازی به حساب می آیند بطوریکه گاهی در زمان عبور از درختان نیز به موانعی نامرئی برخورد میکنید و درجا خواهید زد، نکته دیگر اینکه بخاطر نبودنFall Damage بازی به شما اجازه پرش از روی صخرهها را نمیدهد و به جرات میتوان گفت که با نمونهای از محدودیتها روبهرو خواهیم شد که پیش از این تنها در بازیهای دهه ۹۰ میلادی شاهد آن بودیم.
گاهی اوقات با وجود ایرادات فنی باعث میشود تا تجربهای راضی کننده از بازی گریدفال نداشته باشید، باید گفت بهتر بود که سازندگان حتی با تأخیر در عرضه بازی، بیشتر روی گیمپلی و مشکلات فنی بازی کار میکردند، با این حال اگر به بازیهایی با گرافیک زیبا علاقه دارید باید گفت گریدفال برای استودیویی در اندازه اسپایدر توانسته محصولی زیبا را ارائه کند، هرچند با ورود به بازی، صدای گیتار نوید یک موسیقی زیبا رو میدهد اما به مرور متوّجه خواهید شد که موسیقی گریدفال اصلاً حرفی برای گفتن ندارد و مستعد تکراری شدن است، بهویژه که بعد از ورود به جزیره تییر فردی، موسیقیهای هیجانانگیز بازی رنگ میبازد و جای خود را به مجموعهای از موزیکهای نهچندان دلچسب در جریان مبارزات میدهد، با وجود کمک کاری های موجود باید گفت صداگذاری تک تک شخصیتها کاملاً حرفهای ضبط شده است،در این بازی سازندگان از خلق زبان گفتاری جدید برای افراد بومی جزیره تییر فردی سخن گفته بودند که در جریان بازی میتوانید با این زبان آشنا شوید، هرچند باید گفت زبان افراد بومی جزیره شباهت زیادی به زبان والریایی در مجموعه بازی تاج و تخت دارد.
با تمام صحبت هایی که در مورد این بازی شد باید بگوییم که گریدفال میتواند تجربهی ۵۰ ساعتی سرگرمکنندهای باشد، امّا با وجود داشتن گرافیکی زیبا، مبارزات ساده بازی درگیرتان نخواهد کرد، همچنین با وجود روایت خوب داستان بازی، بهدلیل شخصیتپردازی نهچندان قدرتمند بازی، گریدفال در معرّفی شخصیتهایی بهیادماندنی شکست میخورد، با این حال وجود چندپایان و صداگذاری تحسین برانگیز بازی قابل تقدیر است و باید گفت که گریدفال در مقایسه با بازیهای نقشآفرینی مشابه حرف چندانی برای گفتن ندارد، ساخته اسپایدرز مسلماً اولین انتخاب برای خرید نیست هرچند اگر طرفدار بازیهای نقشآفرینی هستید و بازی دیگری برای تجربه ندارید، شاید بد نباشد که به این اثر نیز سری بزنید، به خاطر داشته باشید که بازی Greedfall براساس نسخه پیسی و اتّصال کنترلر دوال شاکر ۴ برای آشنایی با هر دو رابطه کاربری بررسی شده است.
در فروشگاه 3gscard انواع گیفت کارت های مورد نیاز گیمرهای ایرانی هم به صورت فیزیکی و هم به صورت مجازی موجود می باشد.